امروز: جمعه، 7 اردیبهشت 1403
02/27 1395

مریم کائید - عبدالناصر همتی که تا روز گذشته مدیرعامل بانک ملی بود تنها گزینه ای است که صنعت 81 ساله بیمه در این روزها به حضورش در بیمه مرکزی دلبسته.

او ۱۲ سال یعنی در بین سال ۱۳۷۳ تا ۱۳۸۵ رئیس کل بیمه مرکزی بود و مهمترین دستاورد حضورش در این دوره در صنعت بیمه بحث خصوصی سازی است. بر این اساس همتی که روزی عنوان کرده بود دیپلم خود را در این صنعت گرفته است به عنوان ناجی دوباره باز می گردد. او در بانک های ملی و سینا که اخیرا عهده دار مسئولیت بود کارنامه شایسته ای دارد و مدیر محبوبی شناخته می شود.
اما همتی با درایت، همتی کهنه کار و توانمند، همتی مطلع و دانش آموخته، و ... اما آیا وی تنها گزینه این صنعت 81 ساله برای ریاست بیمه مرکزی است ؟
صنعت بیمه با وجود قریب به 29 شرکت، در کنار پژوهشکده بیمه و بیمه مرکزی نتوانست در این روزها مهم و اساسی فرد شایسته و بایسته ای که از تمام جنبه های فردی ، مدیریتی و آکادمیک مورد قبول و وفاق تمام طیف ها اعم از دولتی ها و خصوصی ها و .... باشد برای بیمه مرکزی معرفی کند، تا نیاز نباشد بعد از این سالها از بازگشت همتی به این صنعت احساس شعف داشته باشیم.

در حالی که این صنعت از زمان جدا شدن وی تاکنون حدود 10 سال فرصت داشته است . در این مدت تقریبا هر دو سال یکبار شاهد مدیریت کهزادی، فرشباف،کریمی ، امین بوده ایم و این بی ثباتی در مدیریت خود از آسیب های جدی به این صنعت بوده چراکه برنامه های نیمه کاره این افراد در بدنه وجود دارد و هریک به سبک و سیاق خود نسبت به اداره امور اقدام کرده اند.

جانشین پروری و مدیرپروری شایسته ظاهرا آخرین اولویت این صنعت است و شرکت های بیمه در کنار بیمه مرکزی نتوانسته اند با تربیت نیروی انسانی آزموده و مطلع برای پست های مدیریتی خود اقدام کند . بیمه مرکزی و شرکت های بیمه امروز به بیماری شبیه هستند که مغز و بدن آن به طور همزمان و متناسب رشد نکرده است .

به عبارت دیگر علی رغم وجود و رشد تعداد شرکت های بیمه، بیمه مرکزی به عنوان مغز متفکر این پیکره رشد نداشته است تا جایی که امروز شاهد تفاوت ها چشم گیر میان دو نسل مدیریتی این صنعت هستیم. در کنار این موضوع تزریق مدیران از هر سازمان و نهادی مانند صندوق مهر امام رضا،وزارت کار و حتی بانک ها به نوعی نشان از این بیماری مزمن دارد . در کنار بیمه مرکزی البته بزرگترین بیمه کشور نیز امروز نتوانسته در بدنه خود به تربیت نسل هایی اقدام کند که عهده دار آینده این شرکت باشند و تزریق نیروی انسانی به گروه مدیریتی این شرکت نشان از این ضعف است .

در کنار این ضعف بزرگ جداشدن بدنه کارشناسی از بزرگترین بیمه کشور است که در سال های اخیر به وفور شاهد آن بوده ایم؛ بدون آنکه منعی وجود داشته باشد و نگرانی از آینده! به عبارت دیگر افراد با ورود به سیستم دولتی و پرورش در این فضا و آزمون و خطا زمانی که وارد مرحله بازدهی می شوند به صورت مامور رهسپار شرکت های خصوصی شده و ثمره این تربیت دولتی نارس در بخش خصوصی می نشیند.
مقایسه این روند با بانکها درست عکس این موضوع است تا جایی که مدیران و افرادی کلیدی در این صنعت اغلب از بازنشستگان بانک ها دولتی انتخاب می شوند ؛آنان هایی که سال ها تجربه از گذشتگان آموخته اند و در این سیستم به صورت کامل رشد کرده اند و به شکل میوه ای نارس یا کال وارد بخش خصوصی نمی شوند. این گونه است که تفاوت نسل ها در دوبخش نزدیک بانک و بیمه در یک اقتصاد سبب شده بانک ها آسیب های کمتری را شاهد باشند.
بنابراین به نظر می رسد علاوه بر حل معضلات فعلی موجود در این صنعت ماموریت مهم همتی در بیمه مرکزی مدیریت تجربه باشد .
مدیریت تجربه با هدف افزایش یادگیری سازمانی و توسعه دانش كاركنان ایجاد می شود و در واقع فرایند بازیابی، مستندسازی، استفاده مجدد و اصلاح و تعدیل تجارب سازمانی است.
انتظار می رود همتی با مدیریت تجربه و استفاده مجدد از تجارب سیستماتیك، نسل بعدی بیمه مرکزی را پرورش دهد و رفته رفته یادگیری فعال و عملی در سازمان را جایگزین تجارب پراكنده و حل موردی مسائل متعدد ‌كند.
برند همتی دانش یا مهارتی است كه از تجربیات متعددش در یك دوره زمانی نسبتاً طولانی حاصل شد و انتقال تجربیاتش می تواند نسل آینده بیمه مرکزی را در بهبود فعالیت‌های سازمان تحت تاثیر قراردهد و خود مایه ایجاد دانش در سازمان باشد تا در آینده اطمینان بیشتری به نسل های آینده بیمه مرکزی برای عهده داری مسئولیت ها شود.

در کنار آسیب های مدیریتی ناشی از عدم توجه به تربیت نیروی انسانی متخصص، معضل دیگر این روزهای صنعت دستمایه قراردادن اعتبار افراد است . تجربه خداحافظی آسوده و امرالهی از این صنعت در روزهای اخیر دوباره برای امین تکرار شد بدون اینکه شرکت ها با توجه به تجربیات روزهای گذشته به عنوان اعضای یک پیکره یا خانواده در حل این بحران مساعدت داشته باشند و از روزهای گذشته درس عبرت گرفته باشند !
تاریخ برای امین تکرار شد و سومین مدیر بیمه ای با هجمه و بلوا از این صنعت جدا شد . امین را در صنعت بیمه مدیری مسلط به امور بیمه می شناسند که به لحاظ تخصصی اشراف کاملی به امور داشت اما شاید خصوصیات شخصیتی اش مانع از این شد که برنامه های خود را در این مسئولیت به صورت جامع اجرا کند. وی منشا کلید خوردن اقدامات اصلاحی متعددی بود . هرچند که برخی کارشناسان نقدهایی بر این برنامه ها دارند اما او مدیری بود که از جنس بیمه بود و این برای صنعتی که تجربه حضور امثال کریمی و فرشباف را داشته، نعمت بود.

.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی‌شود