امروز: سه شنبه، 11 اردیبهشت 1403
07/19 1395

مژگان خسروداد -سودبا کیفیت موضوعی است که در سال های اخیر به کانون توجه در ارزیابی عملکرد مالی شرکت ها تبدیل شده است.باتوجه به اینکه سرمایه گذاران به دنبال فعالیتهای سودآور هستندوسعی در افزایش سود دارند،ولی وجود محدودیت هایی سبب شده است که نتوان با اطمینان خاطر سودوروند افزایشی آن رامبنای تصمیم گیری قرارداد.بنابراین سرمایه گذاران جهت جلوگیری از تصمیمات نادرست ،نبایدفقط به سود وروندافزایشی آن اکتفا کنند.یکی از معیارهای ارزیابی سود ،کیفیت سود میباشد.از آن جایی که کیفیت سود به عوامل مختلفی چون نقدینگی ،راهبرد مدیریت،فعالیتهای عملیاتی شرکت ،محافظه کاری و...بستگی دارد ،تعریف و ارائه معیارهای قطعی برای اندازه گیری آن به اعتقاد اکثر محققان امر ساده ای نیست.


در طول سه دهه اخیر بحث کیفیت سود مورد توجه خاص پژوهشگران قرار گرفته و تلاش بر این بوده است که با دست یافتن به یک روش منطقی و معتبر، کیفیت سود مورد ارزیابی قرار گرفته و عوامل تاثیر-گذار بر آن شناسایی شود (دسای و همکاران ، ٢٠٠٩).
کیفیت سود زمانی مطرح می شود که تحلیل گران مالی تعیین کنند، تا چه میزان سود گزارش شده، منعکس کننده ی سود واقعی است. برداشت عموم سرمایه گذاران از مفهوم سود واقعی، سود حاصل از عملیات عادی است که قابل تکرار در سال های مالی آینده و ایجاد کننده جریان های نقدی است. مفهوم کیفیت سود به دو ویژگی سودمندی در تصمیم گیری و ارتباط بین کیفیت سود و سود اقتصادی اشاره میکند.

ظهور نظریه کیفیت سود
نظریه کیفیت سود برای اولین بار توسط تحلیل گران مالی و کارگزاران بورس مطرح شد، زیرا آنان احساس می کردند سود گزارش شده قدرت سود را آن چنان که در ذهن مجسم می شود نشان نمی دهد. آنان دریافتند که پیش بینی سودهای آینده بر مبنای نتایج گزارش شده، کار مشکلی است. افزون بر این، تحلیل گران فهمیدند که تجزیه و تحلیل صورت های مالی شرکت ها به دلیل نقاط ضعف متعدد در اندازه-گیری اطلاعات حسابداری کار مشکلی می باشد. سوال اساسی این است که چرا تحلیل گران مالی در ارزیابی خود از سود خالص گزارش شده و یا سود هر سهم شرکت استفاده نمی کنند ؟پاسخ این است که در تعیین ارزش شرکت نه تنها به کمیت سود، بلکه باید به کیفیت آن نیز توجه شود. منظور از کیفیت سود، زمینه بالقوه ی رشد سود و میزان احتمال تحقق سودهای آتی است. به بیان دیگر، ارزش یک سهم تنها به سود هر سهم سال جاری شرکت بستگی ندارد بلکه به انتظار از آینده شرکت و قدرت سود آوری سال های آینده و ضریب اطمینان نسبت به آن بستگی دارد.

عناصرکیفیت سود
کیفیت سود را می توان به سه دسته ی پایداری سود، سطوح ارقام تعهدی و سود منعکس کننده ی معاملات اقتصادی مربوط، تقسیم کرد.
 پایداری سود به معنی تکرارپذیری (استمرار) سود جاری است. هر چه پایداری سود بیش تر باشد، یعنی شرکت توان بیش تری برای حفظ سودهای جاری دارد و فرض می شود شرکت از سود با کیفیت تری برخوردار است .
سطوح ارقام تعهدی نیز با کیفیت سود رابطه ی معکوس دارد، زیرا هر چه میزان ارقام تعهدی سود بیش تر باشد، کیفیت سود شرکت کاهش می یابد.
همچنین، هر چه سود حسابداری که گزارش می شود منعکس کننده ی معاملات واقعی اقتصادی موجود باشد به همان اندازه کیفیت سود نیز افزایش می یابد ( مک نیچالس ، ٢٠٠٢).

روش های ارزیابی کیفیت سود
به طور کلی چهار روش برای ارزیابی کیفیت سود به شرح زیر مطرح است :
١) روش مبتنی بر مربوط بودن با ارزش سهام : در این روش ارتباط بین مقادیر مختلف سود و قیمت سهام (بازار) به کمک رگرسیون اندازه گیری می شود. ( بارس و همکاران ، ٢٠٠١).
٢) روش مبتنی بر محتوای اطلاعاتی : در این روش ارتباط بین تغییرات قیمت یا بازده سهام، با سطوح یا تغییرات غیرمنتظره ی مقادیر مختلف سود به کمک رگرسیون اندازه گیری می شود. هر چه میزان ضریب همبستگی تعدیل شده به یک نزدیک تر باشد، نشان دهنده ی بار اطلاعاتی بیش تری است.
٣) روش مبتنی بر توانایی پیش بینی : در این روش مهم آن است که مقادیر گذشته سود بتواند مقادیر آینده را پیش بینی کند. هر چه میزان قدر مطلق میانگین خطای پیش بینی کمتر باشد، آن مقدار توانایی پیش بینی بیش تری دارد.
٤) روش مبتنی بر سود اقتصادی : در این روش بیش تر معیارهای مبتنی بر پیش بینی هزینه ی سرمایه مدنظر قرار می گیرد. استنباط این است که این ارقام کیفیت بالاتری نسبت به سود حسابداری دارند. معیار ارزش افزوده اقتصادی از جمله معیارهایی است که بر این روش اتکا دارد (کارنل و لاندسمن ، ٢٠٠٣).

پیشینه تحقیق
روساین (١٩٩٩) سودی را با کیفیت تر می داند که پایدارتر باشد. از دید ریچاردسون و همکاران (٢٠٠١) کیفیت سود درجه ثبات عملکرد عایدات در دوره ی آینده است. تعریف بنیش و وارگاس (٢٠٠٢) از کیفیت سود احتمال پایداری عایدات جاری در آینده است. پنمن و ژانگ (٢٠٠٢) کیفیت سود را توانایی سود در نشان دادن عایدات آینده تعریف می کنند.
اسکیپر و وینسنت (٢٠٠٣) کیفیت سود را مرتبط با سود مورد نظر هیکس می دانند، یعنی ازدید آنان کیفیت سود حدی از صداقت است که عایدات گزارش شده در گزارش سود مورد نظر هیکس را نشان دهد. از دیدگاه هاج (٢٠٠٣) کیفیت سود درجه تفاوت سود خالص گزارش شده از عایدات واقعی است. تعریف میخائیل و همکاران (٢٠٠٣) از کیفیت سود نیز درجه ارتباط عایدات گذشته ی یک شرکت با جریان، جریان نقدی آینده آن است.
وایت (٢٠٠٣) کیفیت سود را میزان محافظه کاری اعمال شده در سود گزارش شده می داند. کرسکن هایتر و ملوماد (٢٠٠٤) سود با کیفیت را سودی می دانندکه به ارزش شرکت در بلندمدت نزدیک تر بوده و حاوی محتوای اطلاعاتی بیش تر باشد. اسکولر (٢٠٠٤) کیفیت سود را به شکل رابطه ی بین اقلام تعهدی وجریان های نقدی تعریف می کند.
یکی از دلایل احتمالی تنوع در تعاریف به عمل آمده از کیفیت سود می تواند نگاه های متفاوت محققان به جنبه های گوناگون این مفهوم باشد. به همین دلیل، موضوع کیفیت سود موضوعی پیچیده به شمار می رود و تاکنون هیچ محققی نتوانسته است تعریف جامعی از این مفهوم ارایه کند و یا شاخص کاملی برای آن بیابد.برخی از مهم ترین تحقیقات انجام شده در رابطه با کیفیت سود به شرح زیر هستند:
اسلوان (١٩٩٦) در تحقیق خود نشان داد عملکرد سودآوری قابل انتساب به جزء تعهدی سود کمتر از بخش قابل انتساب به جزء نقدی است.


یافته های پنمن و ژانگ (٢٠٠٢) بیان گر این است که حسابداری محافظه کارانه، منجر به کیفیت سود می شود.
ریچاردسون (٢٠٠١) به این نتیجه رسید که اطلاعات اقلام تعهدی در زمینه کیفیت سود در یک بخش خاص از اقلام تعهدی ( مثلا اقلام تعهدی جاری ) متمرکز نیست.
ژی (٢٠٠١) نشان داد اقلام تعهدی غیرعادی نسبت به اقلام تعهدی عادی ثبات کمتری دارند و خود اقلام تعهدی عادی هم نسبت به جریان های نقدی عملیاتی ثبات کمتری دارند.
فرانسیس و همکاران (٢٠٠٣) شواهدی ارایه کردند که بیان گر رابطه ی مثبت بین آثار قیمت گذاری الگوهای سودآوری و کیفیت سود است.
ریچاردسون (٢٠٠٣) به بررسی رابطه ی بین فروش استقراضی سهام و کیفیت سود پرداخت. وی به این نتیجه رسید افرادی که مبادرت به فروش استقراضی سهام می کنند از اطلاعات اقلام تعهدی در مورد سود آینده استفاده چندانی نمی کنند. افزون بر این، فروش استقراضی سهام در شرکت های با اقلام تعهدی زیاد پر هزینه است.
چان و همکاران (٢٠٠٤) رابطه ی محتوای اطلاعاتی کیفیت سود را با بازده آینده سهام بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که میان اقلام تعهدی و بازده آینده سهام رابطه ی منفی وجود دارد.
فرانسیس و همکاران (٢٠٠٥) به این نتیجه رسیدند که کیفیت اقلام تعهدی بر هزینه ی تامین مالی اثر می گذارد. افزون بر این، هزینه ی سرمایه شرکت های دارای اقلام تعهدی با کیفیت پایین، بیش تر است.
هانلون (٢٠٠٥) رابطه ی بین مالیات و کیفیت سود را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که ثبات اقلام تعهدی و جریان های نقدی برای شرکت های دارای تفاوت زیاد بین دفاتر و اظهارنامه های مالیاتی، کمتر است.
بال و شیواکومار (٢٠٠٥) در تحقیق خود به این نتیجه رسیدند که شرکت های غیربورسی به دلیل وجود تقاضای کمتر برای گزارش های مالی، کیفیت سود پایین تری نسبت به شرکت های بورسی دارند.
احمد (٢٠٠٤) در تحقیق خود به این نتیجه رسید که کیفیت سود با واکنش بازار رابطه ی معنادار و معکوس دارد.
گش و دیگران (٢٠٠٤) کیفیت سود و ضریب واکنش سود را، هنگام افزایش با ثبات سود و فروش بررسی کردند. نتایج تحقیق آنان نشان داد، شرکت های دارای رشد سود توام با افزایش فروش، از کیفیت سود و ضریب واکنش سود بالاتری نسبت به شرکت های دارای رشد سود توام با کاهش هزینه برخوردار هستند.
پنمن و ژانگ (٢٠٠٣) در مطالعه ی خود عوامل موثر بر کاهش کیفیت سود را در سال های پس از١٩٩٠ میلادی بررسی کردند. در این تحقیق برای ارزیابی کیفیت سود، از دو معیار اقلام تعهدی اختیاری و ضریب واکنش سود استفاده شده است. نتایج نشان داد افزایش معنی دار دامنه ی اقلام تعهدی اختیاری و کاهش معنی دار ضریب واکنش سود، نشان دهنده ی کاهش کیفیت سود در طول دوره ی مورد بررسی است.
لوگی (٢٠٠٤) در تحقیق خود کیفیت سود را با توجه به چاچوب مفهومی هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی آزمون کرد و به این نتیجه رسید که کیفیت سود شرکت ها هنگامی که میزان مالکیت نهادی در آنها افزایش یابد، بهبود خواهد یافت. در این صورت اقلام تشکیل دهنده ی سود شرکت ها از مربوط بودن و قابلیت اتکای بالاتری برخوردار خواهند بود.
اسکیپر و وینسنت (٢٠٠٣) در تحقیق خود به بررسی معیارهای ارزیابی کیفیت سود پرداختند و نشان دادند که کیفیت سود علاوه بر معیارهای متداول به نوع و میزان قراردادهای منعقده بر اساس اطلاعات حسابداری نیز بستگی دارد.
چان و دیگران (٢٠٠٦) رابطه اقلام تعهدی ( تفاوت بین سود و جریان های نقدی ) را با بازده آینده سهام بررسی کردند و نشان دادند که شرکت های با ارقام تعهدی زیاد در دوره ی بعد از گزارش گری اطلاعات مالی، بازده سهام آنها کاهش می یابد. یک تفسیر از این نتایج این است که شرکت ها با کیفیت سود پایین (یعنی شرکت هایی که ارقام تعهدی بالایی دارند ) در دوره ی پس ازگزارش گری سود، دچار افت بازدهی می شوند، زیرا سرمایه گذاران به مساله کیفیت سود پایین شرکت ها پی می برند و قیمت سهام را متناسب با آن تعدیل می کنند.
باروا (٢٠٠٦) در مطالعه ی خود معیارهای اندازه گیری کیفیت سود را، با استفاده از ویژگی های کیفی اطلاعات مالی مندرج در چارچوب نظری هیات تدوین استانداردهای حسابداری مالی، بررسی کرده است. نتایج حاصل از بررسی اجزای هر یک از ابعاد کیفیت سود نشان داد، شرکت هایی با مربوط بودن و قابلیت اتکای بالای سود در مقایسه با شرکت هایی که مربوط بودن و قابلیت اتکای سود آنها پایین است، ضریب واکنش سود و قدرت توضیحی رگرسیون قیمت – سود بالاتری دارند.
خواجوی و ناظمی (١٣٨٤) ارتباط بین کیفیت سود و بازده سهام را با تاکید بر نقش ارقام تعهدی بررسی کردند. بر اساس یافته های تحقیق میانگین بازده سهام شرکت ها، تحت تاثیر میزان ارقام تعهدی و اجزای مربوط به آن قرار نمی گیرند.
نوروش و مجیدی (١٣٨٤) درتحقیقی رابطه ی کیفیت سود و هزینه ی سرمایه را در شرکت های بورسی ایران بررسی کردند. نتایج تحقیق نشان داد که در دوره ی مورد آزمون (١٣٨٢- ١٣٧٨) به استثنای سال ١٣٧٩ رابطه ی معکوسی بین کیفیت سود و هزینه ی سرمایه وجود دارد.
ثقفی و کردستانی (١٣٨٣) به بررسی رابطه ی بین کیفیت سود و واکنش بازار به تغییرات سود نقدی پرداخته اند. نتایج تحقیق نشان داد سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران هنگام واکنش به تغییرات سود نقدی، کیفیت سود شرکت ها را در نظر نمی گیرند.


نتیجه گیری
محققان، تحلیل گران و سرمایه گذاران به دلیل اهمیت سود به عنوان یکی از مهم ترین معیارهای اندازه گیری عملکرد و تعیین کننده ارزش بنگاه های اقتصادی ناگزیر به ارزیابی دقیق آن هستند. برای ارزیابی سود از مفهومی به نام کیفیت سود استفاده می شود .

تعریف جامعی از کیفیت سود وجود ندارد، تعریف عام مورد قبول بیشتر تحلیل گران مالی این است که آنان کیفیت سود را به عنوان سود عادی مستمر، تکرارپذیر و ایجاد کننده جریان های نقدی حاصل از عملیات می دانند. آنان معتقدند کیفیت سود رقمی بین سود خالص گزارش شده و جریان های نقدی حاصل از عملیات منهای اقلام غیرتکراری است. تاکنون، متخصصان مالی نتوانسته اند به یک محاسبه مستقل از سود دست یابند که کیفیت مورد نظر آنان را تامین کند. در این حالت، متخصصان مالی می توانند با انجام تعدیلات مناسب ، به دامنه ای دست یابند که به شکل صحیح تر نشانگر کیفیت سود خالص گزارش شده باشد. بنابراین، مفهوم کیفیت سود، یک موضوع تعریف شده ثابت نیست که بتوان به آن دست یافت، بلکه مفهومی نسبی است که به ارتباط آن با دیدگاه ها و نگرش های فکری بستگی دارد.

نهایتا"اینگونه استدلال می شود که مدیریت درآمدها سخت تر از مدیریت هزینه هاست ،زیرا درآمدشناسایی شده ،توسط حسابرسان موشکافانه بررسی میشود ،ولی پیگیری هزینه ثبت نشده برای حسابرسان مشکل خواهد بود.بنابراین شرکت هایی که از طریق افزایش درآمدسودشان را افزایش می دهند نسبت به شرکتهایی که با استفاده از کاهش هزینه سود خود را افزایش می دهند،کیفیت سود بالاتری خواهند داشت.

.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی‌شود