امروز: جمعه، 7 اردیبهشت 1403
08/24 1394

ایران و جهان - قرار است هفته آینده گردهمایی با عنوان گردهمایی بازاریابی جهانی  برگزار شود که برگزار کنندگان آن مدعی هستند که این رویداد برای اولین بار با محوریت مباحثی همچون معرفی آخرین رویداد های بازاریابی منطقه ای و جهانی، با تمرکز بر تجربه مشتری، بازاریابی شخصی و ارتباطات شرکتی به وقوع می پیوندد و ظاهرا اعضا این تور، گرداگرد جهان چرخیده اند و با کوله باری از تجربه برای برپایی این رویداد به ایران رسیده اند.

هرچند که برگزارکنندگان قطعا از اصالت رفتاری و درک مفومی مناسبی در خصوص تدوین برنامه های ارتباطی برخوردار هستند و اساسا مهم ترین علت چرایی برپایی چنین رویدادی آن هم در این مقطع از تحولات بیرونی بنگاه داری همین اصالت رفتاری است اما به نظر می رسد شرایط اقتصادی کار را بجایی رسانده که حتی بنگاه های تفکر محور را هم به رفتار های تجاری وا داشته است.

به نظر می رسد در شرایطی که دولت به دنبال جذب سرمایه گذار و همچنین معرفی جاذبه های سرمایه گذاری است، ورود برندهای موفق و تاثیرگذار در عرصه بین المللی بتواند اندکی بر قدرت چانه زنی ایران در حوزه جذب سرمایه در عرصه بین المللی بیافزاید؛

اما نکاتی در این میان حایز اهمیت است که شاید ورود به آن برخی ابهامات این قبیل رویداد های تجارت محور را زنگارزدایی کند؛

الف) از حدود 10 سال پیش تاکنون بنگاه های بسیاری در ایران با دعوت فعالین صاحب ادعا از کشور های اروپایی سعی در افزایش قدرت برنامه ریزی در میان همتایان ایرانی خود کرده اند . در این مدت سمینارها و رویدادهای بیشماری هم برگزار شد اما آیا روند نگرش بنگاه داری در کشور تغییر کرد؟ حداقل بررسی ساختار های کسب و کار بنگاه های بزرگ گواه این ادعاست که در این مدت تغییری در روندها صورت نگرفته است.

ب) این رویداد چه ارزش افزوده ای نسبت به سایر رویداد های طی 10 سال گذشته برای مخاطب ایرانی فراهم می کند که تاکنون فراهم نشده است؟ نقطه طلایی این ارزش افزوده کجاست؟ به عبارتی فرق بینادین این رویداد با رویداد های گذشته خود چیست که بر جایگاه برند برگزار کنندگان آن بیافزاید؟

پ) آیا خود این رویداد یک برنامه بازارشناسی و بازارداری مبتنی بر چشم انداز برگزار کننده آن دارد؟

ج) آگاهان دانش بازاریابی قطعا بر این باورند که این دانش مبتنی بر جغرافیا و فرهنگ است، اساسا تجربه مدیر و یا مالک یک بنگاه موفق اروپایی چگونه می تواند بر توسعه تجاری یک بنگاه دار ایرانی با فرهنگ و جغرافیای اقتصادی خاص مثمر ثمر باشد؟ اگر قرار بود این دانش های وارداتی و ترجمه ای افاقه کند که در حداقل 10 سال پیش بارقه های از آن باید در تولید ناخالص داخلی کشور مشهود بود.

د) از نظر برگزار کنندگان ، چرخه عمر صنعت سمینار و رویداد آن هم از نوع پروازی آن به پایان نرسیده است؟ تا چه زمانی قرار است مدل های ذهنی وارداتی را منجی بحران های اقتصادی داخلی قلمداد کنیم.

به هر حال فارغ از نظرات بالا و ضمن اعتراف به این واقعیت که قطعا هدف برپا کنندگان رویداد ها و سمینار های پروازی، اصلاح نگرش هدفمند و راهبردپایه بوده و هست و خواهد بود، اما به صورت کلی برخی سمینارها و همایش ها که غالبا از طرق دریافت وجه و جذب حامی مادی برپا می شود و به اصطلاح عامیانه بازاری محور هستند در شرایطی که بنگاه دار و صاحب سرمایه در باتلاق امروز و فردای خود در حال فرورفتن است، انسان را یاد برخی بیمارستان ها می اندازد که در شرایطی که احتمالا فرد، عزیزش را در حال از دست دادن است و برای احیای شرایط، دست به هر اقدامی می زند، قطعا شق کودک باورپذیر او، پذیرای هر پیشنهادی خواهد بود.

در نهایت به نظر می رسد القا «جرات تغییر» مهمترین دستاور نظام مدیریت و انتقال تجربه است؛ اما به شرط آنکه القاگران و گردانندگان «راهکار»، ابتدا بساکن خود «تغییر» را در رفتار سازمانی به رخ بکشند، زیرا تجربه نشان داده است که تخت شنا، روی موج دیگران، شکننده است و بدنام کننده.

.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی‌شود