امروز: چهارشنبه، 5 اردیبهشت 1403
11/14 1394

ایران و جهان - آمارها گواه بر این ادعا دارد که سالانه رقمی در حدود 2 هزارو 500 میلیارد تومان صرف تبلیغات در کشور می شود که حجمی معادل 30 درصد از کل این مبلغ مربوط به صنعت بانک داری است، رقمی معادل 750 میلیارد تومان؛ گردشی که به نظر می رسد فارغ از عوامل بیرونی در اقتصاد، بتواند برای «پول خیز داری» در کشور مقبول افتد؛ اما چه شد که سیل نقدینگی در ایران روی مدار 900 هزار میلیارد تومان، پایه های اقتصادی را به مرحله تزلزل رساند؟

آمارهای بانک مرکزی نشان می دهد که به ازا هر ایرانی 4.6 کارت بانکی صادر شده است که با اتکا به این آمار شاید بتوان ادعا کرد که نظام بانکی در ایران فاقد جامعه وفادار است.
بر اساس یک تعریف، وظیفه اصلی یک بانک ایجاد توان بین تعهدات کوتاه مدت مالی و سرمایه گذاری های بلند مدت است.

از آنجایی که قدرت نقدشوندگی سرمایه گذاری های بلند مدت و عدم وفاداری مشتریان و احتمال کوچ توده ای آنان بسیار پر ریسک است بنابراین چالش مدیریت نقدینگی، مهم ترین عامل درعدم توانایی بانک ها در تولید راهکارها و یا خدمات بانکی نوین و متنوع و در نهایت از دست دادن سهم بازار می شود.

به نظر می رسد یکی از مهمترین عوامل عدم توفیق بنگاه های بانکی در مشتری مداری، ترس از دست دادن احتمالی سپرده های کوتاه مدت و در نهایت کاهش نقدینگی است، عاملی که بنگاه های بانکی را با چالش عدم نوگرایی و اصطلاحا رفتارهای کپی کاری رو به رو ساخته که با صرف سالانه 750 میلیارد تومان برای تبلیغات هم نمی تواند دلایل باورپذیری خود را برای مشتریان ملموس سازد.

از سوی دیگر به نظر می رسد مهمترین چالش بنگاه داری در نظام بانکی عدم توفیق در بازار سازی و پیرو آن بازارداری نوگراست؛ به عبارت دیگر بنگاه داران بانکی به دلیل عدم برخورداری از نگرش مناسب غالبا با چالش بازاریابی مواجه هستند که از جمله آن می توان به انسجام یکپارچه ارتباطات، مدیریت ارزش و توقع، کانال های ارتباطی متناسب با مشرب های شخصیتی جامعه هدف یاد کرد .

البته بررسی ساختار سازمانی غالب بانک های کشور و خصوصا بانک های خصوصی گواه بر این ادعاست که تشکیل واحد مرتبط با ساختارهای لازم به صورت عینی صورت پذیرفته است اما عدم برخورداری از راهبرد سازمانی مطالعه شده و آینده گرا نتوانسته است در یکپارچه سازی ریز نقش ها و در نهایت خروجی هم سو با راهبردهای سازمانی نقش آفرین باشد.

استیو جابز که بسیاری او را کاشف روح بنیادین آفرینش بشری می دانند معتقد بود دنیای امروز دنیای تولید محصول نیست، بلکه دنیای تولید راهکار برای افزایش بهره وری فردی است، او باور داشت که راهکار چیزی نیست که در کیف و یا جیب مصرف کننده نهایی است، راهکار باوری است که در مغز مشتری برجای می ماند، بر همین اساس بود که بعد از مرگش بسیاری او را کاشف روح بنیادین آفرینش بشری می دانند چراکه جابز با این باور که «دیزاین» روح بنیادین آفرینش بشریست قدم به دنیای تجارت گذاشت.

در باور بسیاری از دیزاینز های معتبر جهانی «دیزان» فارغ از درک عامیانه آن ترکیبی از طراحی و مقصود است، در تحقیقات صورت گرفته از تاثیر «دیزاین» در مدیریت بهره وری مشخص شده است که این نگرش می تواند رشد سود را تا 41 درصد، کارایی تولید مفهوم را تا 26 درصد، نوآوری و هماهنگی سلسله خدمات و یا راهکار را تا 8 درصد افزایش دهد. این ادعا تا آنجا پیش می رود که بسیاری از دیزاینرهای معتبر جهان بر این باورند که حتی باید راهبرد بنگاه ها هم دیزاین شود تا قدرت باورپذیری خدمت به واسطه یکپارچگی رفتار سازمانی افزایش یابد.

از سوی دیگر شورای دیزاین انگلستان در سال 2001 مطالعه ملی را در خصوص چگونگی مشارکت دیزاین، نوآوری و خلاقیت در شرکت های گوناگون مورد بررسی قرارداده است و مشخص شد قدرت بهینه شدن تصویر ذهنی بنگاه، افزایش سود، بهینه شدن ارتباط با مشتریان، بهینه شدن کیفیت خدمات، افزایش سهم بازار و کاهش هزینه با افزایش بهره وری مواجه بوده است.

بنابراین شاید بتوان ادعا کرد که آنچه امروز صنعت بانک داری کشور را با چالش هایی از جمله نقدینگی سرگردان، مشتری وفادار و عدم قدرت مقابله با عوامل بیرونی در اقتصاد کلان مواجه ساخته است عدم نگرش راهبرد سازمانی یکپارچه دیزان شده است چرا که به نظر می رسد تنها در سایه این نگرش است که یک بنگاه مالی می تواند برای تمامی روخداد های موجود راهبردی مطلوب طراحی کند مضاف بر اینکه توسعه بازار امروز در حوزه بازارهای مالی توجه به راهبردهای ارزش آفرین خود را می طلبد.

.

ارسال نظر

نام:*
ایمیل:*
متن نظر:
کد امنیتی: *
عکس خوانده نمی‌شود