بسیاری از افراد رویاهایی در ذهن دارند، در مورد زمینه‌هایی که مایلند کار آفرین باشند و ایده‌های خود را به مرحله ی عمل و تولید نزدیک کنند. اِریک، کارآفرینی در زمینه تولید صندلی و مبل‌های راحتی است. او بارها نسبت به کیفیت تولیداتش ایده‌پردازی کرده و با زمینه‌چینی کار را شروع کرده است . حتی بودجه‌ را تهیه و چند نمونه از آن‌ها را ساخته و به کمپانی‌های متعدد فروخته است، اما همه این کارها را در " ذهنش " انجام داده است.

او دوستی به اسم مارک دارد که کارشناس اقتصادی است. یک سرمایه گذار خُرد که بیشتر برای سرگرمی در این حوزه فعال است تا برای سود مالی آن. این دو نفر یک زوج متضاد هستند. یکی کاملا رویا پردازانه زندگی می‌کند و دیگری عملگراست. همین تفاوت باعث شد روزی مارک از اریک سوالی بپرسد: اگر خودت سهام یک شرکت بودی، آیا برای این سهام سرمایه گذاری انجام می‌دادی ؟

اریک به سرعت با خنده جواب داد: بله. حتمن تعدادی از این سهام را خریداری می‌کردم .به این خاطر که در رویایش از خود موسس یک شرکت موفق ساخته بود .

سوال مارک، یک امتحان برای اعتماد به نفس اریک بود. نمایانگری برای فهم میزان اعتماد به نفس در یک فرد.

تا قبل از اینکه اریک با این سوال مواجه شود از خودش این سوال‌ها را می‌پرسید: آیا من قابلیت‌های کافی را دارم؟

آیا من در این زمینه دانا هستم؟ آیا می توانم یک کار و کسب راه‌انداری کنم؟

بله، این که چه شغلی دارید اهمیت ندارد. اگر کار آفرین هستید یا مدیر یک سازمان، وکیل یا استرات�?یست یک برند. سوال برای همه ثابت است: آیا سهام خودت را خریداری؟ اگر هر فرد خودش را به عنوان یک شرکت در نظر بگیرد، ارزشی در خود می‌بیند که سهامش را خریداری کند؟ آیا آینده روشنی را متصور هستید که در خود سرمایه‌گذاری کنید؟

در یک برخورد معقول با این سوال، اگر جواب واقعی یک بله ی تند و تیز باشد، نشان می‌دهد که شما از اعتماد به نفس خوبی نسبت به خود برخوردار هستید. ارزش خود را شناخته اید و آینده ی را روشن می‌دانید و در آینده ارزش بیشتری پیدا خواهید کرد. می‌دانید که در هر جا باشید برای آن مجموعه شانس و ارزشی را به همراه خواهید داشت.

اما اگر بعد از شنیدن این سوال، دچار توقف شدید، صبر کردید و خواستید با تاخیر جواب بدهید، نشان می‌دهد که نیاز به کار بیشتری دارید. این مکث و صبر برای چیست؟ چه مسائلی شما را از خریدن سهام خودتان دور کرده است؟ چه سرمایه‌گذاری بهتری به جای خودتان دارید؟ چگونه می‌توانید خود را بهبود دهید. به چه مهارت‌هایی نیاز دارید؟ شبکه ی اطرافتان را چگونه می‌توانید گسترش دهید؟ یا در برخی موارد تنها یک تغییر است که باید برای افزایش ارزش خود انجام دهید. آن تغییر چیست؟ در کدام نقطه است؟

برای تازه ماندن در اقتصاد امروز جهان چه در جوامع پیشرفته و چه در جوامع در حال پیشرفت، شرایط به گونه ای شده که افراد برای اینکه بتوانند همواره دارای ارزش‌هایی برای سرمایه‌گذاری باشند، نیاز به بازگشت به قبل، بررسی گذشته، یافتن نقاط ضعف و افزودن پارامتر‌هایی دارند، که می‌تواند آنان را با ارزش تر و مهم تر کند. در آمریکا بسیاری از کسانی که میلیونر هستند بین 15 تا 20 بار در خود تغییرات گسترده ایجاد کرده‌اند. نیاز مدام ما، باز آفرینی خود است. اگر خودتان خریدار خودتان نیستید، پس چه کسی خریدار شما خواهد بود؟

همواره به دنبال مهارت‌هایی هستیم که به دیگران بفروشیم. چشم انداز‌های ما تعیین می‌کنند که به دنبال چه مشاغلی باشیم. با چه کسانی دیدار داشته باشیم و با چه کار و کسب هایی رقابت کنیم؟

اگر کالایی را تولید می کنید، خوتان هم از آن استفاده کنید و به آن عشق بورزید.

سوالی که مارک از اریک پرسید، نقطه ی عطفی شد در زندگی اش. او اکنون کار و کسبی را بنیان گذاشته که قبلا فکر نمی‌کرد به این راحتی بتواند از عهده آن بر آید. همان " بله " ای که قدرتمندانه به خودش گفت و شروع کرد.

باید بدانیم که اعتماد به نفس، یک پدیده ی بی نظم و بی شکل نیست. استعداد ها و داشته هایمان را بشناسیم و برای آن ها ارزش قائل شویم. آن هارا جلا دهیم. سیقل دهیم. روی خودمان سرمایه گذاری کنیم و سپس آن چه را که تولید کردیم به دیگران عرضه کنیم و همواره پتانسیل های خود را بالا و بالاتر ببریم.